وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکستعهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکستناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شدکوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکستدر دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنیدهی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکستبعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزننددل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکستعشق زانو زد غرور گام هایم خرد شدقامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست…
